6542.jpg') no-repeat;width:955;height:184;float:right} .titr{color:#dbdbdb;text-align:right;font-size:25pt;font-weight:bold;direction:rtl;padding:160 650 0 40;font-family:Times New Roman;} .des{padding:0 650 0 50;direction:rtl;font-size:10pt;color:#000000;text-align:right;font-weight:bold;height:100;overflow:hidden;} .menu{width:270;vertical-align:top;padding:0 40 0 0;} .menu1{border:1px solid #252525;width:197;float:right;padding-bottom:5;} .tmenu{width:197;float:right;height:30;background:url('http://mahtarin.com/weblog/images/mxe.jpg') no-repeat;font-size:10pt;color:#c3c3c3; font-weight: bold;direction:rtl;} .tmenu1{padding:7 10 0 0;} .xmenu{width:197;float:right;} .xmenu1{padding:4;} .xmenu2{width:189;float:right;font-size:9pt;direction:rtl;color:#e1911f;background:#2e2a23;} .xmenu2p{padding:2 8 4 5;background:#2e2a23;} .xmenu2p a:hover{color:#ffffff;} .xmenu2p a{color:#999999;} .post{width:650;vertical-align:top;} .tpost{width:644;float:right;height:44;background:url('http://mahtarin.com/weblog/images/pxe1.jpg') no-repeat;} .bpost{width:644;float:right;height:42;background:url('http://mahtarin.com/weblog/images/p374.jpg') no-repeat;} .bpost1{padding:13 20 0 0;font-size:8pt;direction:rtl;color:#dbdbdb;} .bpost1 a{color:#dbdbdb;} .tpost1{padding:12 80 0 10;float:right;font-size:14pt;direction:rtl;color:#ffffff;height:30;font-weight:bold;font-family:Times New Roman;} .tpost1 a{color:#ffffff;} .xpost{width:644;float:right;font-size:9pt;direction:rtl;color:#ffffff;background:url('http://mahtarin.com/weblog/images/pxe2.jpg') repeat-y;} .xpost a{color:#ffffff;} .xpost1{padding:10 15 10 15;} .sp{width:100%;float:right;height:40;} .bt{float:right;height:50;} .page{width:630;float:right;text-align:center;font-size:8pt;color:#666666;direction:rtl;} .page a{color:#999999;font-size:9pt;}
داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند. پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده... برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار. خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح. باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید. و اما مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است ! و سر انجام عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند
نظرات شما عزیزان: |
|